صفحه اصلی
پیام دکتر اطاعت به مناسبت درگذشت استاد شجریان
  • 54305 بازدید

هرگز نمیرد آنکه دلش زنده شد به عشق

 

زمانی که با خبر درگذشت استاد بزرگ موسیقی ایران با غم غوطه می خوردم و آواهای آن خنیاگر عشق را زمزمه می کردم، دوستی پیغام داد که به این مناسبت مطلبی را برای انتشار تدوین کنم. نمیدانستم در آن سکوت سرد شب در سعد صوت زیبای او و در نحس فراقش چه بنویسم و در این تراژدی چه گویم که در خور شأن استادی چون خسرو آواز ایران زمین باشد. از سویی در وصف حسن آن آوازه خوان فصیح و سخن گزار بلیغ قاصر بودم؛ چرا که نغمه های مهیج او مضبوط است و آوازهای آن مرغ خوش الحان مشهور. او به حسن غنا موصوف و به الطف نوا معروف؛ از دیگر سو می دانستم که از عدم اجابت پشیمان می شوم و از نوشتن پریشان و دامن صحبت از ادیبی کامل و فصیحی فاضل در چیدن و از ابراز ارادت به او در کشیدن شرط مروت و فتوت نبود در دل چنان می گشت و در خاطر چنان می گذشت که این بیت از حافظ بر زبانم جاری شد؛ هرگز نمیرد آنکه دلش زنده شد به عشق - درنگ جایز ندانسته و قلم بر کاغذ گذاشتم چرا که باید به مناسبت بزرگداشت خصائل نیک و فضیلت های اخلاقی او مینبشتم. چاره ای جز این نبود؛ چراکه همه از غم مفارقت او به جان آمده ایم و از مهاجرت او به فغان. باید که به الماس مژه گوهر عجز و اضطرار سفتیم و با لسان افتقار و زبان اعتذار سخن گوییم. نمی توان خونابه های چشم هموطنان در غم و اندوه فقدان خالق ربنا دید و لب به سخن نگشود. نشاید که ملتی از غم رفتنش پر از جوش و خروش و دهان من از گفتن مدح و ثنای او خاموش شجریان پیش از به پنج دهه زبان به آواز متکلم و به ترانه مترنم و لبان به خنده متبسم بود. آوازه خوانی پر آوازه که در سلاست عبارت و دقت اشارت بی نظیر بود، از میان ما رفته است. او که در طول زندگی برای مردمانش سازی مینواخت و غزلی می پرداخت، به مطلوب رسیده و جمال معشوق بدیده. باید که در ثنای او بگویم، اگرچه به افتقار کلام، ثنای جمیل و ثواب جزیل عاید و واصل ما نشود، لااقل به قدر وسع بکوشم. شجریان عاشقی بود که در سرزمین شفقت جز تخم محبت نکشت. آواز خوانی فصیح و موسیقی دانی لبیب بود، آواز او، ابداعی فراوان، الطافتی کامل و مهارت و ملاحتی تمام داشت. اگر فردوسی، سعدی ، حافظ و مولانا زبان پارسی را با اشعار خود زنده و مانا کردند، شجریان با صدای خود، این زبان، فرهنگ، ادب و موسیقی را جاودانه کرد. اگرچه او نمایانگر نبوغ مردمان ما و نمادی از غرور ملی ایرانشهری در عصر حاضر بود و نسبت به احیای میراث فرهنگی ایرانیان به خوبی همت گماشت؛ اما با کسب جوایزی چون جایزه پیکاسو و دیپلم افتخار از یونسکو، نشان موتزارت و جایزه گرمی از مرزهای ایران پا را فراتر نهاد و محدود به جغرافیای پارسیان نماند. افسوس که اطبا از معالجت آن یار سفر کرده عاجز شدند؛ اما تا بوده چنین بوده است و این زمین سرد در طول تاریخ خزاین بسیاری دفین کرده است.

 

شجریان عزیز تو فروزان آتشی بودی که طوفان زمانه خاموشید جسم و جانت را؛ لكن خرم از آنیم که زین پس شعله جانت روشنتر و آوازت جاودانه تر با ماست (هو معكم اينما كنتم ) آسوده بخواب که صدایت مانا و جاودان است و آفت زوال بر آوازت هویدا نباشد که گفته اند یادگار مرد در این جهان سنت های خوب و سيرتهای نیکوی اوست. آری آن جوانمرد از میان ما برفت و جان به جانان سپرد، خدایش او را در روضه ای از رضوان بهشتی ماوا و مسکن دهاد. روانش شاد و صدای آوازش در گوش هوشمان پرطنین باد. اگرچه به ایجاز سخن گفتیم؛ اما به قول جامی امید آنکه خوانندگان این کوتاه سخن، ما را به لب دعایی و روح آن مطرب عشق را به ثنایی شاد کنند. ان شاالله