انتظار فرج از نیمۀ خرداد کشم
پانزدهم خرداد، نقطۀ عطفی است در تاریخ معاصر ایران که از شروع فعالیتهای سیاسی و از پيوند معنوی تودههای عظيم مردم با یکدیگر صحبت میکند. واکنشی است از احساس عميق مذهبی و تجسّمی است از تاريخ اسلام و معیاری است برای سنجش فداکاری و از خود گذشتگی انسانهايي که به دنبال آرمان الهی حرکت میکنند.
پانزدهم خرداد یک روز نیست، یک تاریخ است؛ یک تاریخ سراسر شکوهمند که برای همیشه جاودانه خواهد ماند. این روز، گذشته از حماسهآفرینی، یک رستخیز فرهنگی بود؛ رستخیزی برخاسته از بلوغ شعور و ادراک مردمِی که دیگر نمیخواست در چنبرۀ ظلم و ستم گرفتار باشد.
از غم دوست در این میکده فریاد کشم
دادرس نیست که در هجر رخش داد کشم
داد و بیداد که در محفل ما، رندی نیست
که برش شکوه برَم، داد ز بیداد کشم
شادیام داد، غمم داد و جفا داد و وفا
با صفا منّت آن را که به من داد کشم
عاشقم، عاشق روی تو، نه چیز دگری
بار هجران و وصالت به دل شاد کشم
در غمت ای گل وحشی من، ای خسرو من
جور مجنون ببرم، تیشه فرهاد کشم
مُردم از زندگی بیتو که با من هستی
طرفه سرّیست که باید برِ استاد کشم
سالها میگذرد، حادثهها میآید
انتظار فرج از نیمۀ خرداد کشم