صفحه اصلی
دانشجو اگر متوجه شود علاوه بر سختی درس، با سختی تولید هم مواجه است، رغبت نمی‌کند پروژه خود را عملی تعریف کند!
  • 7338 بازدید

 

دکتر محمدرضا حق‌جو در گفت‌وگو با روابط عمومی دانشگاه شهید بهشتی:

دانشجو اگر متوجه شود علاوه بر سختی درس، با سختی تولید هم مواجه است، رغبت نمی‌کند پروژه خود را عملی تعریف کند!

 

دکتر محمدرضا حق‌جو، استادیار گروه طراحی کاربردی دانشکدة مهندسی مکانیک و انرژی دانشگاه شهید بهشتی است. این استاد جوان دانشگاه شهید بهشتی که سابقة تحصیل در کشور کرة جنوبی را دارد، متخصص در زمینه رباتیک و هوش مصنوعی است. از طرف روابط عمومی دانشگاه شهید بهشتی گفت‌وگویی با ایشان ترتیب دادیم که ذیلاً مطالعه می‌کنید.

 

 

  • به‌عنوان مدخلی برای ورود به بحث، کمی در مورد تجربیات خود در دو سال گذشته در مورد آموزش مجازی بفرمایید. معمولاً گفته می‌شود آموزش مجازی در رشته‌های علوم انسانی آسان‌تر است، اما در رشته‌های مهندسی که لازمه اش کار عملی است، آیا آموزش به این طریق ممکن است؟ به نظر شما چه مزایا و معایبی به دنبال دارد؟

شاید تصور اولیه ما نیز همین بود که در رشته‌های ما که بیش‌تر مربوط به فرمول و معادله است، نتوان از آموزش مجازی بهره برد. اما تجربه شخصی من نشان داد در دروس تئوری مهندسی، آموزش مجازی به‌خوبی ممکن است، مخصوصاً با امکاناتی چون قلم نوری و پاورپوینت که امروزه وجود دارد. حتی درس نقشه‌کشی صنعتی را نیز که با پروتکل‌های خاص آموزش مجازی ارائه دادم، با همین شرایط به‌خوبی پیش رفت؛ البته با لحاظ این نکته که دیگر، دانشجویان در کنار استاد نیستند تا همان جا روی میز نقشه‌کشی تمرین تحویل بدهند. برای رفع این مشکل نیز، طرح را روی پاورپوینت پیاده و سؤال را نیز درج می‌کردم و سپس به دانشجویان فرصت می‌دادم تا تمرین را انجام دهند و برخی آن را داوطلبانه به اشتراک بگذارند. در همان کلاس با قلم نوری اشکالات را نشان می‌دادم تا دانشجویان متوجه شوند. می‌توان دروس تئوری مهندسی را از این طریق برگزار کرد، اما درس‌های عملی مانند آزمایشگاه را نمی‌توان از این طریق ارائه داد.

 

  • نظر به تخصص شما در حوزه رباتیک، ارزیابی شما از وضعیت فعلی این دانش در ایران چگونه است؟

امروزه در دنیا، روی محصولات رباتیکی سرمایه‌گذاری زیادی شده است و بازار این محصولات به‌شدت در حال رشد است. لکن در ایران ما از این نظر عقب‌ایم. البته درحال حاضر مصرف‌کننده محصولات رباتیکی سایر کشورها هستیم، اما خودمان تاکنون چنان که باید به سمت تولید و سرمایه‌گذاری نرفته‌ایم. به‌عنوان مثال، جاروبرقی‌های رباتیکی در دنیا بسیار جا افتاده اند و در بازارهای ایران نیز مشاهده می‌شوند. شاید در آینده به این نتیجه برسیم که چه کار اشتباهی بود جاروبرقی را روشن می‌کردیم و با زحمت و مصرف انرژی زیاد، آن را از این اتاق به آن اتاق می‌کشاندیم. حال آن که یک جاروبرقی رباتیکی می‌تواند حتی زمانی که خانه نیستیم یا در حال استراحت شبانگاهی هستیم، طوری تنظیم شود که کل خانه را تمیز کند و خودش دوباره در جایگاه شارژ قرار گیرد. این جاروبرقی به‌راحتی می‌تواند میز و صندلی را بشناسد و حتی زیر مبل را جارو کند. یا مثلاً خودروهای خودران را در نظر بگیرید که شاید تا بیست سال آینده، استفاده از آنها یک امر کاملاً معمولی در کشورهای پیشرفته شود. دنیا به‌شدت در حال حرکت به این سمت است. وقتی آمارها را می‌نگرید، می‌بینید که بازار محصولات رباتیک روز به روز در حال گسترش هر چه سریع‌تر است، اما ما در ایران هنوز جای کار زیادی داریم و باید سرمایه‌گذاری‌های بیش‌تری انجام شود. در این حوزه به‌خصوص با توجه به پتانسیلی که از نظر نیروی انسانی تحصیل‌کرده و دانشگاهی داریم، می‌توانیم حرکتی مطلوب داشته باشیم.

 

  • آیا پیش‌نیاز‌هایی که برای بهبود وضعیت رباتیک در ایران لازم است، هم اکنون وجود دارد یا این پتانسیل صرفاً محدود به نیروی انسانی می‌شود؟ آیا موارد دیگری در این حوزه دخیل نیستند که فقدان آن‌ها سبب وضعیت کنونی شده است؟

به نظر من، ما در یک دوره گذار هستیم و مجبوریم از اقتصاد نفتی به سمت اقتصاد غیرنفتی برویم. این اقتصاد می‌تواند مبتنی بر محصولات صنعتی و صادرات محصولات تکنولوژی باشد. در این زمینه، قاعدتاً هر چه بیش‌تر رشد کنیم، نیازمندی‌های رباتیکی و تکنولوژیکی بیش‌تر خواهند شد. به ‌عنوان نمونه، اگر ما در همان کارخانه‌های خودروسازی بخواهیم محصولات قابل رقابت با دنیا ارائه دهیم، باید به سمت محصولات رباتیکی و اتوماسیون حرکت کنیم که هم دقت را بالا می‌برند و هم به سرعت تولید می‌افزایند و در نتیجه کیفیت تولیدات را رشد می‌بخشند و از قیمت تمام‌شده می‌کاهند. از این طریق می‌توانیم محصولاتی صادر کنیم و به رقابت بپردازیم. این نیازها با رشد صنعت ما بیش‌تر نیز خواهند شد و به همین دلیل، معتقدم پتانسیل آن وجود دارد، اما نیاز به سرمایه‌گذاری دارد تا محقق شود.

 

  • سیستم آموزش به‌طور عام و سیستم آموزش عالی به‌طور خاص، تا چه حد توانسته دانشجویانی مستعد و توانمند برای فعالیت در حوزه رباتیک تربیت کند؟

اجازه دهید ابتدا صحبتی کلی‌تر داشته باشم. متأسفانه در سالیان اخیر، ما شاهد این هستیم که دانشجویان بیش‌تر به سمت رشته‌های غیرفنی و غیرمهندسی گرایش پیدا کرده‌اند و صف طویلی پشت رشته‌های مرتبط با پزشکی ار دانش آموزان دبیرستانی تشکیل شده است. این در حالی است که در زمان کنکور ما، صف ریاضی و تجربی حداقل برابر بود. این نشان می‌دهد تبیین جایگاه این رشته‌ها در ایران صحیح نیست. داوطلبان کنکور برای انتخاب رشته به این می‌نگرند که سطح درآمد یک مهندس چه میزانی است و او باید چه میزان تلاش کند تا به این سطح درآمدی برسد. حال آن که از سوی دیگر می‌تواند با درس‌هایی که نیاز به کار با فرمول‌های کم‌تری دارد و بیش‌تر روی حفظیات سوار است، به میزان درآمدی برسند که اصلاً قابل قیاس نیست. با نگاه به این شرایط، دانش‌آموزان طبیعتاً چنین انتخاب‌هایی خواهند داشت. پیش‌بینی من این است تا چند سال آینده از نظر نیروی فنی و مهندسی با بحران مواجه می شویم؛ چرا که از یک سو تلاش می‌کنیم تا صنعت را رشد دهیم و از شرکت‌های دانش‌بنیان تأسیس کنیم و از رونق تولید سخن می‌گوییم و از سوی دیگر شدیداً در حال افت از نظر نیروی انسانی مهندسی هستیم. حتی همین ورودی محدودی که به این رشته‌ها گرایش دارند نیز به‌دلیل جذابیت بازاری که در خارج از کشور برای این رشته‌ها وجود دارد، پس از کارشناسی به سمت اپلای کردن می‌روند و از کشور خارج می‌شوند. تعداد معدودی باقی می‌مانند که ممکن است کیفیتی کم‌تر داشته باشند یا با انگیزه‌های ویژه‌ای ماندگار شده باشند. وضعیت به‌نحوی است که امروزه ما در تشکیل دروس تخصصی در سطح ارشد و دکتری مشکل داریم و متقاضیان برخی از دروس که به نظر کاربردی‌تر، اما سخت‌تر هستند، کم‌تر شده است. شاید انگیزه دانشجویان فنی که باقی مانده‌اند نیز کم‌تر شده است. از سوی دیگر عطش صنعت برای جذب نیروهای ماهر و کارکرده بیش‌تر است. بسیاری از شرکت‌ها به خود من سپرده‌اند که نیروی کارآمد فنی نیاز دارند، اما ما از این نظر دستمان خالی است، چرا که یا نیروها در حال ادامه تحصیل‌اند و یا کیفیت لازم را برخوردار نیستند. حدس من این است که تا پنج یا ده سال آینده از این نظر به بحران نیروی کار مهندسی برمی‌خوریم و شاید مجبور شویم در صورت رشد صنعتمان، نیروی متخصص فنی وارد کنیم.

 

  • پیشنهاد شما برای بهبود وضعیت فعلی چیست؟ آیا باید صرفاً سطح معیشت محصلین این رشته افزایش یابد تا اقبال بیش‌تر شود یا عوامل دیگری نیز دخیل‌اند؟

مهم‌ترین مسأله همین موضوع اقتصاد کلان کشوری است. ما با نحوی از عدم توازن میان رشته‌های مهندسی و پزشکی مواجه‌ایم و باید آن را متوازن کنیم. هم در بخش پزشکی نسبت آورده‌ها و آزادی عملی که وجود دارد در مواجهه با خارج از کشور نامتوازن است و هم محصلین مهندسی در ایران جایگاه بسیار متنزلی نسبت به هم‌ترازان خود در خارح از کشور دارند. امروزه یک مهندس صرف در یک شرکت ساده فنی در یک کشور پیشرفته حداقل درآمد 4500 تا 5000 دلار را دارد، اما در ایران وضعیت مهندسان بسیار نامطلوب است. از سوی دیگر، یک پزشک متخصص که تعهدات کاری زیادی دارد و این تعهدات را اجرا می‌کند، یعنی واقعاً مانند کارمند بیمارستان یا مهندس یک شرکت فول تایم در بیمارستان می‌ماند، درآمدی تعریف‌شده دارد که حدود 10000 دلار است. این نسبت در ایران کاملاً به هم خورده است. یکی از مهم‌ترین دلایل وضعیت موجود همین جایگاه رشته‌ها از منظر اقتصادی است. از سوی دیگر جایگاه‌های فرهنگی نیز به هم خورده است. شاید در برهه‌ای مهندسی رشته پرطرفداری بود، اما امروزه ارزش کار مهندسین نیز پایین آمده است. دلیل دیگری نیز در سطح آموزشی دیده می‌شود. در رشته‌های فنی و مهندسی جذب بی‌رویه و رشد قارچ‌گونه دانشگاه‌های بی‌کیفیت برندها را خراب کرده است. اما در رشته پزشکی، حتی در سطح دانشگاه آزاد نیز این اتفاق رخ نداده است. مثلاً دانشگاه آزاد در رشته‌های مهندسی به حجم بسیار زیادی که فراتر از نیاز است اقدام به جذب نیرو کرده است. این اتفاق می‌تواند عامل مهمی برای تخریب وضعیت باشد.

 

  • شما در سخنان خود اشاره داشتید که در حوزه صنعت اقبالی نسبت به دانشجویان وجود دارد. با این تفاصیل، زمزمه‌هایی که بعضاً شنیده می‌شود، مبتنی بر این که بازار کار برای دانشجویان فنی محدود است یا اگر بخواهند کار کنند کار ثابتی نخواهند داشت، دور از واقعیت است یا رنگی از حقیقیت به خود دارد؟

برداشت من این است که اگر فردی مهندسی بخواند و تحصیلات باکیفیتی داشته باشد و و اهل تلاش باشد یعنی همیشه نیز به دنبال این نباشد که شرکتی او را جذب کند و روحیه کارآفرینی نیز در خود پدید آورد، برای چنین فردی کار وجود دارد. در واقع این فرد فقط باید تجربه کسب کند. مشکل آن جا است که ما هنوز به آن حد از رشد صنعتی نرسیده‌ایم. پیش‌بینی من در مورد کمبود نیرو مربوط به پنج تا ده سال آینده است. امروزه اگر شرکت‌های مهندسی بخواهند به جذب نیرو بپردازند، محدوداند و شرط و شروط خاصی روی کیفیت و سابقه استخدام دارند. به همین دلیل ممکن است برخی با در بسته مواجه شوند و بگویند کار نیست، لکن با توجه به نیاز مبرم به محصولات و خدمات فنی در کشور، اگر فرد صاحب تجربه و دانش باشد و روحیه کارآفرینی نیز در خود پدید آورد، مسیر برای فعالیت اقتصادی او زیاد است و فرصت خواهد داشت. بنابراین با مقداری تجربه می‌تواند در شرکت‌های مختلف نیز جذب شود. البته در سطح آموزش دانشگاهی نیز با معضل روبه‌رو هستیم و آموزش درستی نداریم. در واقع دانشجو جنبه‌های عملی کار را به‌اندازه کافی در دانشگاه پیش نمی‌برد و فقط از لحاظ تئوریک رشد می‌کند و این نیز معضلی است که به مشکل بازار کار دامن می‌زند.

 

  • شما قریب به دو سال در کره جنوبی تحصیل کرده‌اید. چرا این کشور را برای تحصیل انتخاب کرده‌اید؟ آیا این انتخاب به‌دلیل پیشرو بودن این کشور در حوزه رباتیک است؟

 

دلایل متعددی وجود دارد اما یکی از مهم‌ترین دلایل این بود که کره جنوبی یکی از هشت کشور نخست صنعتی دنیا است و به‌شدت در حال سرمایه‌گذاری در حوزه‌های مختلف صنعتی است. بودجه‌ها و سرمایه‎های کلانی در این راه صرف می‌شود. البته عواید لازم را نیز کسب می‌کند و با این سرمایه‌گذاری درست، اقتصاد خود را رشد داده است. رساله دکتری من در مورد ربات‌های دوپا یا راه رونده (انسان‌نما) بود که روی دیگر آن در حوزه توان‌بخشی بیماران با مشکلات راه رفتن کاربرد دارد و کره جنوبی نیز سرمایه‌گذاری مطلوبی در این حوزه داشته است. من جذب پروژه‌های آنها در این حوزه شدم. به‌خصوص این که امروزه در کشورهای صنعتی بخش رباتیک توان‌بخشی به‌دلیل افزایش سن جمعیت رشد داشته است. می‌دانید که جوامع صنعتی امروزه در حال پیر شدن هستند. کشور ما نیز در سال‌های آینده جمعیت جوان خود را از دست می‌دهد و در این حال روش‌های سنتی توان‌بخشی جوابگو نخواهد بود و به همین دلیل کشورهایی مانند کره جنوبی و ژاپن به سراغ سرمایه‌گذاری در حوزه توان‌بخشی رباتیک رفته‌اند.

 

  • شما از مدتی که در کره جنوبی به تحصلی مشغول بودید، آموزه یا نکته‌ای که به نظر خودتان برای امروز ایران لازم باشد دارید؟

 

بله. البته این موارد را نه از جهت کمبود و ناامیدی، بلکه برای انگیزه یافتن و دید بهتر برای کار عرض می‌کنم. نخست این که به نظر من کره جنوبی به‌درستی مانند یک پدر خوب از سرمایه‌ای که داشته حداکثر استفاده را برای فرزندانش داشته است و با برنامه‌ریزی مطلوبی پیش رفته است. این کشور در نقاطی سرمایه‌گذاری کرده است که امروزه دارد نتایج آن را می‌بیند. مثلاً این کشور حدود چهل یا پنجاه سال پیش وضع اقتصادی بسیار بدی داشت. شاید حتی شنیده باشید که در آن سال‌ها آن‌ها از کارخانه ایران‌خودرو بازدید می‌کردند تا الهام بگیرند. پس از جنگ دوم جهانی این کشور دچار فقر مطلق بود. اما از همان زمان مدیران این کشور برنامه‌ریزی کردند و در زمینه «نیمه‌هادی‌ها» وارد شدند و دیدند که آینده از آن نیمه‌هادی و باتری و مواردی از این دست است. یک برنامه‌ریزی و سرمایه‌گذاری درست رخ داد و امروزه پس از حدود چهل سال نتیجه گرفته‌اند و صادرکننده انواع ICهای الکترونیکی و محصولات مرتبط با آن، مانند لوازم خانگی، تلویزیون، ماشین لباسشویی و امثالهم شده‌اند. کره جنوبی حتی به آمریکا نیز صادرات دارد. در حوزه خودروسازی نیز وضعیت به همین شکل است. یا مثلا حدود بیست سال پیش که ما با باتری آشنا نبودیم، شاخه‌های دانشی و ترندها را شناختند و روی باتری سرمایه‌گذاری عظیمی کردند. به یاد دارم در آن زمان کنفرانس‌های زیادی در حوزه باتری برگزار می‌شد. امروزه نیز دارند جواب این کارها را می‌گیرند. پایه خودروهای الکتریکی بر اساس باتری‌ها پیش می‌رود. حتی پیش‌بینی می‌شود ما در روزگاران آینده هواپیماهایی داشته باشیم که به‌جای سوخت فسیلی، با باتری انرژی خود را تأمین کنند. در تمام لوازم خانگی باتری بخش مهمی از محصولات است. پس باید سرمایه‌گذاری‌های خود را جهت‌دار کنیم . باید بدانیم مزیت‌های رقابتی ما چیست. باید بببینیم آیا صنعت خودروسازی ما با این روند، سی سال آینده باز هم می‌تواند درآمدزا باشد. اگر این گونه نیست، باید اولویت‌ها و مسیر را تغییر دهیم. به یاد دارم که یک فرصت بازدید دانشجویان خارجی از کارخانه KIA در گوانگجو پیش آمد. در این بازدید نکته جالب برای من این بود که از ابتدا تا انتهای بازدید تنها یک خانم ارائه‌کننده داشتیم که ابتدا در یک کنفرانس برای ما محصولات را توضیح داد. سپس خط تولید محصولات را دیدیم. تعداد پرسنل نیز بسیار کم بود و عمده کارها توسط ربات‌ها انجام می‌شد. ما از مسیرهای مشخصی باید حرکت می‌کردیم و حتی گفته می‌شد مراقب باشیم از خط خارج نشویم، چون ممکن است لیفتراک‌ها با ما برخورد کنند. همه چیز دقیق زمان‌بندی شده بود و تولید بر دقیقه کنتور می‌انداخت و نباید به هم می‌خورد. این در حالی است که اگر ما در یک شرکت ایرانی به بازدید می‌رفتیم، شاید همه کارخانه تعطیل می‌شد، کلی مراسمات داشتیم و نکته تکنولوژیکی خاصی نیز بیان نمی‌شد و بیش‌تر با تبلیغات مواجه می‌شدیم. در این بازدید متوجه شدیم به‌شدت مراقب بودند که محصول بی‌کیفیت از خط تولید حاصل نشود و محصولات نامطلوب از خط خارج می‌شدند. این گونه است که محصولات این کارخانه به تمام کشورهای صنعتی دنیا صادر می‌شود و بهره‌وری اقتصادی لازم را دارد.

 

  • معمولاً وقتی در مورد علل پیشرفت و توسعه سریع دول جنوب شرق آسیا صحبت می‌شود، از روحیه سخت‌کوشی و نظم و انضباط مردمان این دیار نیز سخن می‌گویند. به نظر شما این عامل تا چه حد می‌تواند در موفقیت این کشورها دخیل باشد؟ وضعیت مردمان ایران را از این نظر چگونه ارزیابی می‌کنید؟

مطمئناً بخش مهمی از دلایل پیشرفت این کشورها را همین روحیه تشکیل می‌دهد، مخصوصاً نسل‌های قبلی آن‌ها. کره جنوبی به‌طور خاص، کشوری است که مدت مدیدی از استقلال یافتن آن نمی‌گذرد و حس ناسیونالیستی و ساختن کشور در مردمان آن قدرت‌مند است. نسل‌های قبلی این کشور حدود بیست ساعت از روز خود را به کار اختصاص می‌دادند. یک نظام سلسله مراتبی بسیار استوار در این فرهنگ جا دارد که در آن کارمند باید سخنان رئیس را کاملاً اجرایی سازد. این روحیه باعث شده کار با سرعت پیش برود. از نظر هوشی شاید از مردمان ما کم‌تر باشند، اما خروجی چنین نظمی بیش‌تر از ما است. در فرهنگ ما هر کس به‌طور مجزا رئیس است و نمی‌توانیم با هم کار کنیم. وانگهی، حس ناسیونالیستی آن‌ها نیز در ما جریان ندارد. اگر بخواهم راحت بگویم، ما مثل بچه پولدارهایی بودیم که در دوران قاجار و ... ثروت‌مند بودیم، اما رفته رفته آن سرمایه را از دست دادیم. به‌عکس، کره‌ای‌ها هر چند این سرمایه را نداشتند، اما با روحیه سخت‌کوشی توانستند این ثروت را کسب کنند. یک نکته نیز برای مزاح بگویم: آن‌جا حتی قوانین برعکس نیز می‌گذاشتند، به این معنی که قانونی گذاشته بودند که مثلاً از ساعت 7 عصر به بعد باید سازمان تعطیل شود و کارمندان بروند تا بیش از آن کار نکنند (با خنده).

 

  • تخصص دیگر شما هوش مصنوعی است. معمولاً پیش‌بینی‌هایی از آینده بشری می‌شود که با توجه به بروز و ظهور این تکنولوژی‌ها، شرایط بسیار تغییر خواهد کرد. بعضاً حتی اغراق‌هایی نیز در این میان اضافه می‌شود و انسان‌ها نه فقط تحلیل‌ها، که آمال و آرزوهای خویش را نیز در نظر می‌گیرند. نظر شما در این مورد چیست؟ این تکنولوژی‌ها تا چه حد جدی‌اند؟ وضعیت ایران امروز از این نظر در مقابل جهان چگونه است؟

 

معمولاً وقتی در مورد AI یا هوش مصنوعی صحبت می‌شود، از آن به انقلاب چهارم صنعتی یاد می‌کنند. در انقلاب صنعتی اول کار یدی انسان توسط ماشین جایگزین شد و به‌فرض ماشین‌های سنیگین صنعتی کارهایی که انسان از انجام آن عاجز بود را انجام دادند. اما در انقلاب صنعتی چهارم، کارهای ذهنی انسان نیز توسط ماشین‌ها انجام می‌شود و خود ماشین تصمیم‌گیری و برنامه‌ریزی می‌کند و کار را پیش می‌برد. به نظر من تا یک خروجی ملموس از نظر اقتصادی و سیاسی در این حوزه نداشته باشیم، اهمیت آن برای ما روشن نخواهد شد. واقعیت این است که کشورهای پیشرفته، خروجی این تکنولوژی و کسب درآمد از این حوزه را در محصولات خود دیده‌ و چشیده‌اند. آن‌ها فهمیده‌اند چه اتفاقی در حال رخ دادن است و به همین دلیل شدیداً روی این حوزه سرمایه‌گذاری می‌کنند. به همین دلیل است که ژورنال‌ها، کنفرانس‌ها، تعریف رشته‌های جدید و کارهای آکادمیک زیادی در این حوزه در این کشورها پیگیری می‌شود. مثال جاروبرقی رباتیکی را در نظر بگیرید. این محصول با هوش مصنوعی کار می‌کند. خود ربات تصمیم می‌گیرد چگونه حرکت کند تا تمام خانه را جارو کند، به میز و صندلی نخورد، نقشه را به‌روزرسانی کند و دفعه بعد با زمان کم‌تری خانه را جارو کند و نهایتاً وقتی شارژش تمام شد، در موقعیت شارژ اولیه قرار گیرد. وقتی رشد فروش این محصول را در سایت آمازون نگاه کنید، متوجه می‌شوید که از نخستین محصول که تولید حدود سال 2006 بوده است تا امروز، رشدی سرسام‌آور در سرتاسر دنیا داشته است. یک بار که کامنت‌های مشتریان این محصول را می‌خواندم، کسی نوشته بود: این بهترین چیزی است که در تمام زندگی‌ام خریده‌ام، چون همیشه مشکل داشتم و وقتی وارد خانه می‌شدم، موی حیوان خانگی‌ام روی زمین بود... اما الان هر وقت وارد خانه می‌شوم، خانه تمیز است. بسیاری از این دست مسائل وجود دارد که می‌توان آن‌ها را جایگزین کرد و هوش مصنوعی را وارد نمود. حتی در کشور ما مسأله مدیریت قیمت ارز را می‌توان با این تکنولوژی‌ها تنظیم کرد. مدیریت قیمت ارز به فاکتورهای متعددی بستگی دارد و داده‌های بسیاری نیز در مورد آن وجود دارد. اگر این داده‌ها به ذهن ماشین سپرده شود، چه بسا بسیار بهتر و مؤثرتر از ذهن انسان بتواند به کنترل‌گری بپردازد. به همین دلیل، فکر می‌کنم جنبه اغراق چندانی وجود ندارد. امروزه می‌بینیم که سامسونگ اعلام کرده است یکی از سه اولویت تحقیقاتی ده سال آینده خود را AI قرار داده است. وقتی در کره بودم، می‌دیدم که شاید هفتگی و ماهانه کنفرانس و خبرنامه در مورد هوش مصنوعی برگزار می‌شد. در دنیا بحث واقعاً جدی است و رشد و تغییرات بسیار مشهودی رخ داده است، اما در ایران شاید بیش‌تر حرف این حوزه آمده است تا عمل به آن. در دانشگاه زیاد در مورد آن سخن می‌گوییم، اما استفاده سیستماتیک از آن در نظام درسی و کاری ما هنوز مشاهده نمی‌شود.

 

  • این عدم بروز و ظهور در کشور ما به‌خاطر عدم جدی گرفتن این تکنولوژی است یا به‌دلیل عدم وجود بنیه و پتانسیل مناسب یا علت دیگری؟

این دو علتی که برشمردید از اهمیتی وافر برخورداراند. در واقع هنوز آگاهی به کاربرد و مزایای این تکنولوژی پدید نیامده است. حتی در حوزه علوم انسانی و علوم پزشکی نیز بهره‌های متعددی می‌توان از هوش مصنوعی برد. علاوه بر آن، اجرایی کردن این بحث نیاز به بسترهایی دارد که هنوز در کشور ما پیشرفت لازم را نیافته است. البته امروزه تغییرات حس می‌شود. مثلاً بسترهای فروش اینترنتی و آژانس‌های اینترنتی، ظرف سالیان اخیر متحول شده‌اند. این‌ها با استفاده از الگوهای هوش مصنوعی خود را بالا کشیده‌اند و جامعه نیز استقبال می‌کند. نرم‌افزارهای ناوبری و نقشه‌یابی شهری، تاکسی‌های اینترنتی و امثالهم در عرضه خود کاملاً به AI متکی‌اند.

 

  • چنان‌چه پروژه‌ای در دست انجام دارید نیز بفرمایید.

اینجا در دانشکده مهندسی مکانیک و انرژی، طی دو-سه سالی که اضافه شده‌ام، سعی کرده‌ام تا حد ممکن به این سمت حرکت کنم. ما این‌جا آزمایشگاه رباتیک و سیستم‌های هوشمند را تأسیس کرده‌ایم که با هدف تولید محصول و ان‌شالله نگاه به صادرات پیش می‌رویم. در چند حوزه مشغول کار هستیم. یک مورد ربات‌های توان‌بخشی‌اند که امیدواریم بتوانیم یک محصول تجاری در این حوزه ارائه دهیم. بحث دیگر ربات‌های اجتماعی و خدمات‌رسان است، مانند ربات‌های انسان‌نمایی که می‌توانند به‌عنوان پذیرش بانک و هتل و برج‌های تجاری و این‌طور محیط‌ها انجام وظیفه کنند. در این زمینه با دانشکده مهندسی کامپیوتر نیز مرتبط‌ایم. در حوزه ربات‌های جوشکار صنعتی نیز وارد شده‌ایم. همچنین وارد بحث ربات‌های چهارپا شده‌‎ایم که می‌توانند در زمینه کنترل مرزها و امدادرسانی مفید واقع شوند. به نظر من مشکل اصلی این است که بودجه و سرمایه‌گذاری لازم وجود ندارد. هر کدام از این محصولات نیاز به سرمایه اولیه دارند و معضل ما در دانشگاه‌های ایران این است که این سرمایه وجود ندارد تا بتوانیم به راحتی ایده ها را عملی کنیم. کار عملی بسیار سخت‌تر است. دانشجو اگر متوجه شود علاوه بر سختی درس، با سختی تولید هم مواجه است، اصلاً رغبت نمی‌کند پروژه خود را عملی تعریف کند و ترجیح می‌دهد یک مقاله و پروژه تئوریک ارائه دهد و هر چه سریع‌تر فارغ‌التحصیل شود. از این نظر نیاز به حمایت‌های مالی وجود دارد. قطعاً سود این کمک‌ها بعداً به خود دانشگاه و صنعت کشور می‌رسد.

 

  • به‌عنوان سخن آخر اگر نکته‌ای مغفول مانده است بفرمایید.

صحبت آخر را در همان جمله قبلی عرض کردم. امیدوارم در سیاست‌گذاری‌ها و اختصاص دادن بودجه به آورده‌هایی که بعدها حاصل خواهد شد توجه شود. نکته دیگر این که دوست دارم ارتباط روابط عمومی دانشگاه با دانشکده‌های فنی، به‌خصوص پردیس شهید عباسپور بیش‌تر باشد و مکانیزمی باشد تا دست‌آوردهای دانشجویان و برنامه‌های آن‌ها در قالب خبر منتشر شود و به اطلاع عموم برسد. این مسأله هم از نظر جذب دانشجویان مؤثر است، هم برای دانشگاه شهید بهشتی برندسازی می‌کند و هم در جذب سرمایه‌های صنعتی و شتاب‌دهنده‌ها می‌تواند بسیار مؤثر باشد. امیدواریم هم در رسانه ملی و هم در رسانه‌های دیگر، این زمینه برای بهبود و رشد فراهم شود.

مصاحبه: علی کاویانی، دانشجوی کارشناسی ارشد حقوق عمومی دانشگاه شهید بهشتی

افزودن نظرات