صفحه اصلی
در سوگ آفتاب
  • 4334 بازدید

از غم دوست در این میکده فریاد کشم

دادرس نیست که در هجر رُخش داد کشم

سال‌ها می‌گذرد، حادثه‌ها می‌آید

انتظار فرج از نیمۀ خرداد کشم

چهاردهم خرداد روزی است که در آن توفان مصیبت و عزا بر مردم ایران فرود آمد. ایران یک‌ دل شد و آن دل در حسرتی گدازنده سوخت؛ یک چشم شد و آن چشم در مصیبتی عظیم گریست.

در آن روز، خورشیدی غروب کرد که در طلوعش، هزار چشمۀ نور در زندگی مردم جوشیده بود. روحی عروج کرد که با روح الهی‌اش، به همه جان بخشیده بود. حنجره‌ای خاموش شد که نَفَس گرمش، سردی و افسردگی از جهان اسلام زدوده بود. لب‌هایی بسته شد که عزت و کرامت را بر مسلمین فرودمیده بود.

خرداد بار سنگینی از غم را بر دوش ما نهاده است.

ای روح پرکشیده به بهشت!

در سالگرد عروج ملکوتی‌ات، باز هم غم و اندوه، بر دل‌هایمان چنگ می‌زند و زمزمه می‌کنیم: 

رفتی و عطر یاد تو در روزگار ماند
یعنی که از تو خاطره بی‌شمار ماند

رفتی و در فراق تو این ملت بزرگ
خون گریه کرد و تا به ابد اشکبار ماند

رفتی تو و حماسۀ سرخ حسینی‌ات
تا نهضت امام زمان برقرار ماند

رفتی تو و بنای برومند انقلاب
با این شکوه و جذبۀ پُر اقتدار ماند

افزودن نظرات