یادداشت ویژه حجت الاسلام صدیقی به مناسبت روز وحدت حوزه و دانشگاه

25783 Views

حجت‌الاسلام علی صدیقی پاشاکی، معاون نهاد نمایندگی مقام معظم رهبری و مدیر حوزه علوم اسلامی دانشگاه شهید بهشتی (ره) به مناسبت روز وحدت حوزه و دانشگاه، یادداشتی منتشر کرده است که در ادامه می‌خوانید:

 

بسمه تعالی


دلایل و آثار عدم وحدت در بدنه حوزه و دانشگاه

      همواره یکی از مسائل مورد بحث در موضوع وحدت حوزه و دانشگاه، چگونگی ایجاد وحدت و راهکارهای مورد نیاز برای این موضوع است. 
    متأسفانه هر ساله در آستانه 27 آذر ماه این بحث داغ شده و برنامه های رادیو و تلویزیونی و جلسات حوزوی و دانشگاهی، در این باره اجرا شده و به قلم فرسایی و گفتمان پرداخته می شود، اما در مرحله عمل و ایجاد بستر وقوع وحدت، اتفاق خاصی نمی افتد. 
سیر نزولی علم، فرهنگ و بروز آسیب های متعدد اخلاقی و... در حوزه و دانشگاه در این برهه از زمان بیشتر نمود پیدا می کند. اتفاقات اخیر در دانشگاه ها و حرمت شکنی های ساحت دانشگاه در سراسر کشور که نشان از این افول اخلاقی و اجتماعی عمده است، بیان گر این آسیب است که یا وحدت شکل نگرفته یا اگر شکل گرفته، بسیار ناکارآمد و غیر علمی و ناصحیح است.
اینکه راهکار اجرایی این وحدت چیست؟، بسیار گفته و شنیده شده است. اما آنچه مهم است این عدم تحقق وحدت، باعث بروز آسیب های بسیاری در این دو نهاد علمی و آموزشی شده، و عقب ماندگی جامعه در حوزه های مختلف اخلاقی، اجتماعی و... حاصل این معضل است.
و اینکه صرفاً شیوه های علمی و آموزشی را مشابه سازی نموده و الگوبرداری علمی و تداخل و بازآفرینی رشته های درسی و علمی هر نهاد در دیگری، به عنوان مصادیق وحدت دانسته شود، خود نشان از بی تدبیری و نداشتن برنامه مشخص و عقلانی در این مسئله است.
در این حال، هر چه به سمت آینده پیش می رویم، این نیاز بیشتر می شود (تعمدا از واژه "احساس نیاز" استفاده نشده است). اما متولیان امر اقدام مناسبی صورت نمی دهند. و به نظر می رسد اراده ای هم بر این امر نبوده و اصولاً برنامه ای وجود ندارد.
از دلایل سوء این عدم تحقق وحدت و بی برنامگی، می توان به چند مورد اشاره نمود. (وقتی سخن از دلایل سوء می شود، بعضاً بیان گر تعمدی بودن موارد است)
1.    عدم شناخت نهاد های علمی از یکدیگر 
    امری طبیعی که حاصل عدم اقبال و تعامل و تمایل به یکدیگر است.
2.    عدم تبادل ظرفیت های مورد لزوم و نیاز هر کدام از دو قطب علمی کشور
    یقیناً نیازهای مختلف هر قطب آموزشی بسیار است. و گاهی می توان گمشده را در داشته دیگری یافت. که این عدم تبادل نیز، نشان از عدم شناخت و یا رغبت نسبت به طرف دیگر است.
3.    دوگانگی حوزه و دانشگاه به عنوان دو رقیب غیر قابل تعامل
    بی شک افرادی هستند که از این وحدت، ناراضی بوده و سود و منفعت خود را در تفرقه و تنازع حوزه و دانشگاه می بینند. حال یا نگاه سنتی روشنفکری ضد دینی برگفته از تنازع علم و دین رنسانسی که در دوره پهلوی در ایران نهادینه شد دارند. و یا اینکه خوشبینانه از این وحدت احساس خطر می کنند، که مبادا اصالت حوزه یا دانشگاه در تعامل با دیگری به خطر بیافتد.
4.    سردرگمی جامعه در دوراهی حوزه و دانشگاه
    نمونه بارز آن را در مناظرات انتخابات ریاست جمهوری گذشته شاهد بودیم، که یکی از نامزدها به دیگری به خاطر مدرک حوزوی و توهم نداشتن مدرک دانشگاهی توهین نمود. و این قصه پرغصه ی عدم اعتبار هر یک از مدارک علمی یکی در دیگری، ادامه دارد. هر چند راهکارهایی عملیاتی دیده شده، اما از باب روان شناختی و اقبال بدنه حوزه و دانشگاه هنوز به نتیجه مقبول نرسیده است.
5.    بی بهرگی دانشگاه از آموزه های دینی مناسب و اکتفا به مباحث تئوریک و سکولار نسبت به دین 
    خصوصا در برخی رشته های دانشگاهی (به دلیل شئون علمی نام برده نمی شود) که صرفاً بر اساس داده های کتابی بحث می شود، نه واقعیت های دینی اصیل. و عموماً آموزه ها و مباحث بدون هیچ روشنگری خاصی از حیث راستی و حقانیت، ارائه می گردد.
6.    بی بهرگی حوزه از روش های مترقی تحقیق، توسعه و تولید علم 
    این چالش، باعث طولانی شدن فرآیند تولید مقاله و فرسودگی روش آموزشی در حوزه می گردد. که نارضایتی بسیاری از طلاب را ایجاد نموده است.
7.    جدا شدن نسل دانشگاهی امروز از مجامع دینی 
    این انفکاک (که بعضاً از آن به دین گریزی تعبیر می شود) به دلایل مختلف که قابل بررسی است و در این مقال نمی گنجد، صورت گرفته، و عدم ارتباط مناسب با عالمان دینی و مهذب اخلاق که آسیب های آن در رفتار اخیر دانشجویان و به تبع آن در جامعه، در اعتراضات و اغتشاشات کاملاً مشهود است و همه ما از نزدیک آن را لمس نموده ایم، یکی از چالش های بزرگ جامعه ایران است.
اینها و بسیاری دیگر از عوامل که می توان ذکر نمود، عوامل عدم موفقیت جامعه خصوصاً در ساحت حوزه و دانشگاه است. که اگر هر چه زودتر راه چاره ای برای رفع آن صوت نگیرد، می تواند به ابر چالش نظام تبدیل شده و در این دوران گذار اجتماعی، مشکلات عدیده ای برای همه اقشار جامعه ایجاد نماید. 
و لااقل گسست اجتماعی و عدم مفاهمه در بدنه علمی کشور را تداوم بخشیده، نا هماهنگی موجود تشدید شده، و در نهایت آنچه محقق نمی گردد، جامعه متعالی مبتنی بر شعارهای انقلاب بوده و کشور به سمت دوقطبی مذهب و سکولاریسم بیش از پیش فرو می رود. و نتیجه آن نیز چیزی جز تبعیت کور از غرب و از دست رفتن سرمایه های فرهنگی، اجتماعی و مذهبی که می تواند سعادت یک جامعه مستقل را تضمین نماید، نیست.
در پایان ذکر این نکته ضروری است که، راهکار های عملی باید مبتنی بر عقلانیت، دغدغه مندی و کارآمدی باشد. و البته باید باب گفتگو در این مقال باز بوده و صاحب نظران و دغدغه مندان مطلع، فهیم و دلسوز همت گمارند. و از امور نمایشی و گزارشی پرهیز شده و آنچه مورد نقد و نظر قرار گرفته و مطابق با عقل سلیم و شرع تشخیص داده می شود، اجرایی گردد.


ان شاءالله